کتاب از اعماق قلبم
نمی دانم چرا بعضی ها فکر می کنند گر شبیه آن ها نباشی . آدم عجیب و غریبی هستی که هر لحظه به مراقبت نیاز داری . مثلا اگر به جای اینکه با پای خودت راه بروی روی صندلی چرخ دار بنشینی و برای حرف زدن از یک دستگاه سخنگو کمک بگیری دوستانت هنگام سفر تو را تنها می گذارند چون نمی دانند درونت چه می گذرد و چه در دل داری . آن وقت شاید تو هم برای رسیدن به آرزوهایت مردد شوی . ملودی دختری در آستانه نوجوانی است که انرژی . حرکت . آرزو و شور زندگی در وجودش موج می زند . با این حال مغزش از افکار و احساساتش پیروی نمی کند و امکان ابراز این احساست را به او نمی دهد . مثلا او قدرت حرکت کردن و تکلم ندارد و همیشه برای انجام کار های شخصی به کمک دیگران نیاز دارد تا اینکه روزی تصمیم می گیرد به یک اردوی تفریحی برود و یک هفته ای را دور از خانواده باشد و تجربه های جدید و مهیجی را پشت سر بگذارد . ام . دراپر